ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیهودگی» ثبت شده است

 

علاقه ی عجیبی به شکستن اش داریم . 

وجودش آزارمان می دهد .

شاید چیزی را یاد آورمان میشود .

نیستی را !

سکوت برای ما یادآور نیستی است . نیستی که میخواهیم با کلمات جان اش ببخشیم ...

و این اشتباه از آنجا نشات میگیرد که ما توهم مرکزیت هستی را داریم . خود را اشرف مخلوقات می دانیم و به خورد ذهن خودشیفته ی ما داده اند که ما یکدانه ی کائنات هستیم و بهانه ی خلقت ...

 

سکوت را میشکنیم تو توان شنیدن صدایی غیر از صدای خودمان را نداریم . نه از آن جهت که گوش هامان فرکانس های بالا و یا پایین را نمی توانند بشنوند . دلیل آن کور بودن گوش هامان ...دلیل ان کر بودن دل هامان ...دلیل آن انزجار از وجودمان است .

 

شاید میپرسید چطور میشود هم خودشیفته باشیم و هم منزجر ؟

 

پاسخ من این است :

خودشیفتگی ما راه فراری است از این انزجار .

او شکستن سکوت نیز !

۱ نظر ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۴۳
ذهن خالی

 

زمان 3 تصویر مجازی به ما می دهد .

تصویری که ما نیستیم و برای ما نیز غریبه است .

تصویری که تصور میکنیم میشناسیمش .

و تصویری که زاییده ی ذهن ماست .

 

این 3 تصویر یک عمر ما را به بازی میگیرند و هرگز قدرت به بازی گرفتنش را نداریم اما عجیب آرزومند آنیم .

 

و زندگی چیزی نیست جز تلاشی نه بیهوده بلکه از سر حس بیهودگی برای رسیدن به آرزویمان .

و  از زهدان این تلاش پیوسته کودکی زاده میشود که ناقص الخلقه است و توان تغذیه ی خویش ندارد  . کودکی  که مادام العمر به تیمارش محکومیم . کودکی که جان زندگی مان به زندگی اش بسته است .

اما مرگش پایان نیست .

کودکی ناقص الخلقه ی دیگری در راه است !

 

+زندگی به خودی خود معنایی ندارد . معنا چیزیست عاریتی که ما به جهت نیازمندی خودمان به زندگی میچسبانیم .

زندگی به تنهایی کامل است . کمالی که ما آن را به بیهودگی تعبیر میکنیم و تاب آن را هم نداریم .

 

و این روزهای کرونایی ...

 

طرحی زیبا و شرح حال ما و مهمان ناخوانده مان

۰ نظر ۱۷ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۱
ذهن خالی