ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پست 0136

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۰:۱۱ ب.ظ

 

زمان 3 تصویر مجازی به ما می دهد .

تصویری که ما نیستیم و برای ما نیز غریبه است .

تصویری که تصور میکنیم میشناسیمش .

و تصویری که زاییده ی ذهن ماست .

 

این 3 تصویر یک عمر ما را به بازی میگیرند و هرگز قدرت به بازی گرفتنش را نداریم اما عجیب آرزومند آنیم .

 

و زندگی چیزی نیست جز تلاشی نه بیهوده بلکه از سر حس بیهودگی برای رسیدن به آرزویمان .

و  از زهدان این تلاش پیوسته کودکی زاده میشود که ناقص الخلقه است و توان تغذیه ی خویش ندارد  . کودکی  که مادام العمر به تیمارش محکومیم . کودکی که جان زندگی مان به زندگی اش بسته است .

اما مرگش پایان نیست .

کودکی ناقص الخلقه ی دیگری در راه است !

 

+زندگی به خودی خود معنایی ندارد . معنا چیزیست عاریتی که ما به جهت نیازمندی خودمان به زندگی میچسبانیم .

زندگی به تنهایی کامل است . کمالی که ما آن را به بیهودگی تعبیر میکنیم و تاب آن را هم نداریم .

 

و این روزهای کرونایی ...

 

طرحی زیبا و شرح حال ما و مهمان ناخوانده مان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی