ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳۰ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است


ترس جان می دهد

عشق جان میگیرد



۱ نظر ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۲۳:۲۷
ذهن خالی


صدای گنجشک های روی درختان کاج را به موسیقی ترجیح می دهم اگر صدای کمپرسور یخچال و اگزوز موتورسیکلت/ خودروها و دوره گرد و پسر کوچک همسایه و ... بگذارند !

ساعت : کمی بعد از سکوت

+هنوز مجبور نشده ام که اسپیکرم را روشن کنم . 
ساز هنگ یا فلوت بامبو یا اشتراوس یا فرهاد و یا آهنگ های DJ فلانی ...
آپشن زیاد است بسته به دسیبل آلودگی صوتی !
۱ نظر ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۳
ذهن خالی


  اگر رازم را مسکوت نگه دارم ، آن راز زندانی من است؛ اگر بگذارم از دهانم خارج شود، این منم که زندانی آنم. بارِ درختِ سکوت، میوه آرامش است.


درمان شوپنهاور/اروین دِ یالوم / سرآغاز فصل 23
۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۴
ذهن خالی

رویکرد دولت آمریکا در مورد موضوع نفتکش ها مختص دنیای سیاست نیست .

ذهن ما مدام در حال نوشتن سناریوست تا بتونه ازش به نفع خودش استفاده کنه .

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۴۵
ذهن خالی

آنچه با منطق بدست ناید به منطق هم عمل نخواهد کرد .

ترنس / نمایشنامه نویس لاتین


+اشاره شده در کتاب درمان شوپنهاور نوشته اروین یالوم / ص297


++زبان منطق انسان ؛ زبان منطق غریزه نیست . پس پشت ماجراها چیزی مهمتر نهفته است . آنچه طبیعت میخواهد و ما در خیال خام انتخاب به خودفریبی مشغول !

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۳
ذهن خالی

صرف نظر از اینکه یک فیلسوف یا یک عارف چه نظریه های بزرگ و ارزشمندی دارد باید دید چه تجاربی با زنان زندگی خود داشته و آنگاه در مورد قضاوت هایش نتیجه گیری کرد .

موفقیت یا عدم موفقیت او در ارتباط با زنان مهم زندگی اش 

۱ نظر ۲۸ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۲۶
ذهن خالی

رشته هایت را

پنبه کن

در باد 

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۳۲
ذهن خالی


باور ؛ 

دیواری به بلندای آسمان 

آنسوی تر مشرق

خورشید اما ناپیدا

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۲۰:۲۹
ذهن خالی


لب های کف آلود دریا

پاهای خسته ام را 

می لیسند

پر شور

و آب از دهانش می چکد

چه طعمه ی لذیدی !

با خود میگوید دریا 


مرغ دریایی جیغ کشان

در کمین ماهی بازیگوش

کلاهم را باد می برد

کلاهم را دریا می برد

ماهی دیگر نمی پرد

مرغ دریایی در آسمان می رقصد

قدم می زنم بر شن های خیس

و کلاهم را فراموشم

زندگی کلاه های زیادی بر سرم خواهد گذاشت

پس چه باک ؟!




۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۵۵
ذهن خالی


? Who knows

 ! Nobody for sure 

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۷
ذهن خالی