ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آرزوهای کوچک من» ثبت شده است

 

 امروز داشتم فکر میکردم که اگر مثلا چراغ جادو داشتم چه آرزو یا آرزوهایی میکردم .

اولش فکر کردم یک آرزو برای حال و روز بشر بکنم . به هر چی فکر کردم گفتم نه بذار یک ارزوی بزرگتر و مهم تر بکنم . هر چی پیش رفتم دیدم لیست بدبختی های بشر خیلی بلند بالاست . آقا غوله فوقش بگه 3 تا آرزو بکن !

پس سعی کردم خودخواه باشم و فقط به خودم و عزیزانم فکر کنم .

تنها چیزی که در مورد خودم یادم اومد این بود :

 

شب ها راحت بخوابم .

جان مادرت نگو نمیشه !

 

 

 

۱ نظر ۱۴ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۳۴
ذهن خالی

تا حالا کجا بودی تو ؟!  :))))

 

+دلم میخواد یک روز خیلی زود این جمله را استفاده کنم !

با شوق بخونید .

مخاطب چه کسی خواهد بود؟!

فکر کنم فهمیدم .

مطمئن که شدم همینجا مینویسم .

به امید دیدار عزیزممممم تا بهت بگم که اینهمه مدت کجا بودی ؟!

 

۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۰
ذهن خالی