ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پست 068

سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۵۹ ب.ظ

 ذهن انتقادگر هرگز روی آرامش را نمیبیند .

و ذهنی که زندگی را به تمامی و آنگونه که هست میپذیرد سراسر آرامش است .

نظرات  (۱)

دقیقاً، یاد این قسمت از آهنگ Sensorium از گروه سمفونیک متال Epica افتادم: 

 

Being consciousness is a torment 
The more we learn is the less we get 
Every answer contains a new quest 
A quest to non existence, a journey with no end 

آگاه و هوشیار بودن یک نوع عذاب روحی و شکنجه است!
هرچقدر که بیشتر بدانیم، کمتر به چیزی دست پیدا می کنیم!
هر پاسخی، شامل یک جست و جو و تحقیق بیشتر است!
تلاشی برای یافتن حقیقت هستی، سفری بدون انتها!

برای خوندن توضیحات بیشتر آهنگ و شنیدنش میتونی به این پست سر بزنی! 

پاسخ:
و این ترانه یعنی فلسفه ...


ممنون . مغزم آهنگ های متال را بر نمیتابه 


اما در مورد پست ؛ انتقاد با سوال فرق داره .
و سوال مغایرتی با پذیرش و در آغوش کشیدن زندگی و به تمامی نداره .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی