ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پست 036

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۴۲ ب.ظ


گفتگوی ایگو و سوپرایگوی من فی الساعه :


#سعی میکنم منطقی رفتار کنم .


+اشکال همین جاست . بهتره فقط منطقی رفتار کنی . سعی کردن کار را خراب میکنه  . نباید زور و فشاری در کار باشه .فقط با جریان منطق پیش برو !


#احساسات کنترل شده بعد از رفتار منطقی کنترل شده به وجودم چنگ میزنه . مثل ترکیدن بغض بعد از یک برخورد بظاهر خونسرد .


+دقیقا . برای همین میگم سعی نکن فقط با جریان جلو برو !


#خب الان چه کار کنم ؟ اضطراب دارم .


+بذار اضطراب بره . بزور نخواه بره !


#یعنی چی ؟

+اضطراب ات را تماشا کن و بگو چی میبینی . یک مشاهده گر باش . یک فیلمبردار مستند !


#اول دلهره . بعد معده درد . حالا نمیدونم چی کار کنم ؟ ترس وجودم را گرفته . ترس از اینکه حرفای منطقی که زدم را نشه عملا اجرا کرد . احتیاج به مشورت دارم .


+خب طبیعیه . قدم به قدم . حرف ادای کلماته نه انجام عملی که ازش حرف زدی . خودت را آرام و صبور و انعطاف پذیر به جریان بسپار . هر زمان لازم بود کاری بکنی منطق و صبوری را فراموش نکن . آرام و متین و دوراندیش عمل کن . والبته منصفانه و واقعبینانه .

و عجله نکن . مکث و کمی فکر قبل از هر مرحله .


انعطاف پذیر باش اما نه اونقدر که بشه ضعف ات .

نرم باش اما رام نباش .


#اوکی سعی خودمو میکنم  .


+مرسی اما قرار شد سعی نکنی فقط منطقی و صبور و واقع بین و انعطاف پذیر و آرام و متین باشی و خودتو بسپاری به غریزه ات .


- باشه .

فعلا برم سی تماشای خودم 😉


۹۸/۰۴/۰۳

نظرات  (۱)

کلا تجربه کردم وقتی سعی میکردم و مثل فنر جمع شده دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی