پست 036
گفتگوی ایگو و سوپرایگوی من فی الساعه :
#سعی میکنم منطقی رفتار کنم .
+اشکال همین جاست . بهتره فقط منطقی رفتار کنی . سعی کردن کار را خراب میکنه . نباید زور و فشاری در کار باشه .فقط با جریان منطق پیش برو !
#احساسات کنترل شده بعد از رفتار منطقی کنترل شده به وجودم چنگ میزنه . مثل ترکیدن بغض بعد از یک برخورد بظاهر خونسرد .
+دقیقا . برای همین میگم سعی نکن فقط با جریان جلو برو !
#خب الان چه کار کنم ؟ اضطراب دارم .
+بذار اضطراب بره . بزور نخواه بره !
#یعنی چی ؟
+اضطراب ات را تماشا کن و بگو چی میبینی . یک مشاهده گر باش . یک فیلمبردار مستند !
#اول دلهره . بعد معده درد . حالا نمیدونم چی کار کنم ؟ ترس وجودم را گرفته . ترس از اینکه حرفای منطقی که زدم را نشه عملا اجرا کرد . احتیاج به مشورت دارم .
+خب طبیعیه . قدم به قدم . حرف ادای کلماته نه انجام عملی که ازش حرف زدی . خودت را آرام و صبور و انعطاف پذیر به جریان بسپار . هر زمان لازم بود کاری بکنی منطق و صبوری را فراموش نکن . آرام و متین و دوراندیش عمل کن . والبته منصفانه و واقعبینانه .
و عجله نکن . مکث و کمی فکر قبل از هر مرحله .
انعطاف پذیر باش اما نه اونقدر که بشه ضعف ات .
نرم باش اما رام نباش .
#اوکی سعی خودمو میکنم .
+مرسی اما قرار شد سعی نکنی فقط منطقی و صبور و واقع بین و انعطاف پذیر و آرام و متین باشی و خودتو بسپاری به غریزه ات .
- باشه .
فعلا برم سی تماشای خودم 😉