ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پست 0182

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۱ ب.ظ

نگرانی

نگرانی

نگرانی

گاهی دچار وسواس ذهنی میشم . افکارم روی یک موضوع قفل میشه و بهش پر و بال میده . پر و بال پرواز در سیاهی !

 

این جور مواقع تلاش میکنم با ارزیابی و براورد درست از احتمال وقوع و عدم وقوع و تجزیه و تحلیل عوامل به یک نتیجه ی منطقی برسم .

از اونجا که کلا به امید و ناامیدی باوری ندارم با محاسبه حدودی احتمالات سعی میکنم وضعیت خودم را براورد کنم .

گاهی با وجودی که احتمال موفقیتم بالاست ذهنم بدبینانه میخواد خودش را برای لحظه عدم موفقیت آماده کنه .

یک جور واکنش دفاعی و آماده سازی برای لحظات بحرانی تا جا نخورم و دپرس نشم و خودم را نبازم .

این روش یکسری محاسن و یکسری معایب داره .

محاسنش اینه که برای مواقع خاص آماده میشم .

ایرادش اینه که به پیشواز چیزی میرم که شاید هرگز اتفاق نیافته . چیزی که مطلوبم نیست و ممکنه احتمال وقوع اش هم کم باشه .

این پیشواز رفتن دق مرگم میکنه !!

 

فکر کنید که مثلا 10 ماه دیگه 5% احتمال عدم موفقیت دارید .

در این مدت خودتون را با فرض اون 5% آزار میدید و نگران میکنید . چطوری ؟

در ذهن فرض را بر وقوع میذارید و برای اون لحظه برنامه ریزی میکنید . یعنی مدام اون لحظه کوفتی جلوی چشم شماست .

 

همه جا نوشتم و چسبوندم .

اصلا گور باباش .

بذار هر چی میشه بشه .

...

۹۹/۰۹/۱۴
ذهن خالی

یادداشت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی