پست 0182
نگرانی
نگرانی
نگرانی
گاهی دچار وسواس ذهنی میشم . افکارم روی یک موضوع قفل میشه و بهش پر و بال میده . پر و بال پرواز در سیاهی !
این جور مواقع تلاش میکنم با ارزیابی و براورد درست از احتمال وقوع و عدم وقوع و تجزیه و تحلیل عوامل به یک نتیجه ی منطقی برسم .
از اونجا که کلا به امید و ناامیدی باوری ندارم با محاسبه حدودی احتمالات سعی میکنم وضعیت خودم را براورد کنم .
گاهی با وجودی که احتمال موفقیتم بالاست ذهنم بدبینانه میخواد خودش را برای لحظه عدم موفقیت آماده کنه .
یک جور واکنش دفاعی و آماده سازی برای لحظات بحرانی تا جا نخورم و دپرس نشم و خودم را نبازم .
این روش یکسری محاسن و یکسری معایب داره .
محاسنش اینه که برای مواقع خاص آماده میشم .
ایرادش اینه که به پیشواز چیزی میرم که شاید هرگز اتفاق نیافته . چیزی که مطلوبم نیست و ممکنه احتمال وقوع اش هم کم باشه .
این پیشواز رفتن دق مرگم میکنه !!
فکر کنید که مثلا 10 ماه دیگه 5% احتمال عدم موفقیت دارید .
در این مدت خودتون را با فرض اون 5% آزار میدید و نگران میکنید . چطوری ؟
در ذهن فرض را بر وقوع میذارید و برای اون لحظه برنامه ریزی میکنید . یعنی مدام اون لحظه کوفتی جلوی چشم شماست .
همه جا نوشتم و چسبوندم .
اصلا گور باباش .
بذار هر چی میشه بشه .
...