ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پست 0128

شنبه, ۷ دی ۱۳۹۸، ۰۸:۴۷ ق.ظ

 


 

1))

وزیدن گرفت نسیمی شرجی

تب داغ شب را

و امید روییدن

سار بر صنوبران

علف ها بر زمین

و من در پوست خود

نمی گنجم 

مژده می دهد دل

باز لبخندی خواهد شکفت

بر اندوه ماه

و ژیبا خواهد شد

در چشم های خورشید

نسیمی خنک

بر پوست داغ تنم

خاطره ی نفس هایت

در داغ ترین شب

هنوز زخم است روحم

و جای دندان هایت خونین

نسیمی میوزد

عطر تو میپیچد در اتاق

تکرار میکند ساعت

تیک تاک را

به همراهی لبانم

که تکرار می کنند نام تو را

...

 

 

نام ام را بخوان

پاسخی خواهم داد

آرام جانت

..

 

 

دوست ترم بدار

دوست تر

.

چشم در راهم

چشم در راه

 

 

 

 

 

2 ))

 

آهسته و پیوسته
میبوسمت
چونان که لبانم به سجده اند
درگاه عشق را
و تو
در سکوت خویش
سر میکشی جام این معجزه را
...
برای مستی یک عمر کافیست
خاطره ی حظ چشمانت را
وقتی بی دفاع
درمیان بوسه هایم 
لذت را صعود میکردی
..
و من هنوز مست آن لحظه ام
سقوط لبانت
بر دامنه ی تب دار گونه ام
تا ...

لب های لرزان و هراسانم
.
دست ها در پی کبوتران ترسان
کبوتران در جستجوی قفس 


چه شیرین دلهره ای 
در جان عاشقمان افکنده بود
.
.
.
همان یک روز ویرانم کرد
در خرابات چشمانت
 

 

 

+قدیم های پر از توهم و رویا

۹۸/۱۰/۰۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی