ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پست 0155

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۱۸ ب.ظ

شنبه روز بدی بود، روز بی‌حوصله‌گی
وقت خوبی که می‌شد غزلی تازه بگی

ظهر یک‌شنبه‌ی من، جدول نیمه‌تموم
همه خونه‌هاش سیاه، روی خونه جغد شوم

صفحه‌ی کهنه‌ی یادداشتای من
گف دوشنبه روز میلاد من ئه
اما شعر تو می‌گه که چشم من
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه

غروب سه‌شنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بوده‌ن
به خودم هی زدم از این‌جا برو
اما موش خورده شناسنامه‌ی من

عصر چارشنبه‌ی من
عصر خوش‌بختی ما
فصل گندیدن من
فصل جون‌سختی ما

روز پنج‌شنبه اومد
مث سقائک پیر
رو نوک‌اش یه چیکه آب
گف به من بگیر، بگیر

جمعه حرف تازه‌ئی برام نداشت
هر چی بود، پیشتر از این‌ها گفته‌بود

 

دانلود 

۹۹/۰۳/۰۲

نظرات  (۲)

فرهاد

سعی میکنم کم گوش کنم، اعصابم رو بهم میریزه

ولی واقعا سوت فرهاد برای ترانه جمعه عالی هست و ارامش بخش

پاسخ:

سلائق و احساسات آدم ها متفاوته .

برای من فرهاد مهراد بی نظیره و تکرار نشدنی ...
هم خودش و هم سبک و صداش .
فرهاد یک اسم خاص !

البته که فرهاد و فریدون از قدیمی ها بودند و ترانه هاشون عالی

ولی من داریوش رو خیلی دوست دارم که اونم گوش نمیدم بخاطر اعصابم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی