ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرهاد مهراد» ثبت شده است

شنبه روز بدی بود، روز بی‌حوصله‌گی
وقت خوبی که می‌شد غزلی تازه بگی

ظهر یک‌شنبه‌ی من، جدول نیمه‌تموم
همه خونه‌هاش سیاه، روی خونه جغد شوم

صفحه‌ی کهنه‌ی یادداشتای من
گف دوشنبه روز میلاد من ئه
اما شعر تو می‌گه که چشم من
تو نخ ابره که بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه

غروب سه‌شنبه خاکستری بود
همه انگار نوک کوه رفته بوده‌ن
به خودم هی زدم از این‌جا برو
اما موش خورده شناسنامه‌ی من

عصر چارشنبه‌ی من
عصر خوش‌بختی ما
فصل گندیدن من
فصل جون‌سختی ما

روز پنج‌شنبه اومد
مث سقائک پیر
رو نوک‌اش یه چیکه آب
گف به من بگیر، بگیر

جمعه حرف تازه‌ئی برام نداشت
هر چی بود، پیشتر از این‌ها گفته‌بود

 

دانلود 

۲ نظر ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۱۸
ذهن خالی