ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

چند روزی هست که دلم میخواست جایی بگم یا بنویسم که از ته دل به وجود زنان و مردان شجاعی که به دنبال آرزوهاشون می روند و از به چالش کشیدن خودشون و روبرو شدن با فعالیت های جدید در دنیای جدید نمی هراسند افتخار میکنم  .

چنین افرادی زندگی نزیسته ی اندکی دارند و مرگ برای اونها وحشتناک نیست ...

 

تحسین میکنم :

آقای محسن نامجو 

خانم گلشیفته ی فراهانی

و تمام افرادی را که شجاعانه برای رویاهاشون جنگیدند و همچنان می جنگند ...

 

+شاید به لیست اضافه کنم ... 

۳ نظر ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۸
ذهن خالی

■ آنکه با هیولاها دست ‌و‌ پنجه نرم می‌کند باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیری در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم می‌دوزد.

فردریش نیچه  
فراسوی نیک و بد 
■ بند 146

"He who fights with monsters should look to it that himself does not become a monster. And when you gaze long into an abyss the abyss also gazes into you." 

 

@sahaja_yoga

۱ نظر ۰۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۴۳
ذهن خالی

‍ ✍️ مهدی تدینی

🖊 «جلال آل‌احمد، ایدئولوگ بنیادگرایی»


جلال آل‌احمددر کتاب «غربزدگی» هزار استعاره آورده تا اثبات کند آدم غرب‌زده بیمار است، وبازده و طاعون‌زده است. اما واقعیت این است که آل‌احمد خود به پارانویا یا روان‌رنجوری حاد دیگری مبتلاست که بی‌درنگ به دارودرمانی و برق‌درمانی نیاز دارد. از من خرده نگیرید که چرا چنین گستاخ و قدرنشناسِ بزرگانمان شده‌ام، بلکه از فرهنگی خرده بگیرید که مهمل‌گویی و یاوه‌سرایی را هر چه غلیظ‌تر باشد روشنفکری می‌پندارد! از فرهنگی خرده بگیرید که عظمتی پوشالی به اشخاص می‌بخشد و سپس مقهور عظمت خودساخته‌اش حنجرۀ انتقاد به آن اشخاص را گِل می‌گیرد!
@sokhanranihaa
اول با مثالی شیوۀ استدلال آل‌احمد را نشان دهم: او در مورد همه‌چیز ابتدا می‌گوید تخصص من نیست و بعد قاطعانه‌ترین حکم‌ها را در آن باره می‌دهد. مثل اینکه من بگویم من نمی‌دانم سرطان کبد چگونه پدید می‌آید، اما چند سطر به یقین بگویم: «دلیل سرطان کبد خوردن خیار نشسته است!» استدلالم چیست؟ استدلالم همین است که ادعایی را با یقین اساطیری بیان می‌کنم.

از ادعاهای اصلی آل‌احمد در این کتاب این است که غربی‌ها در جنگ‌های صلیبی با اقتباس از فنون و معارف اسلامی پس از «پنج شش قرن» به خداوندان فن و سرمایه و معرفت تبدیل شدند و پس از هشت قرن به خداوندان صنعت و ماشین و تکنولوژی. حتماً انتظار دارید او اثبات کند چگونه این فرایند رخ داد؟ واقعاً منتظرید آل‌احمد ادعایش را اثبات کند؟ مگر قرار است روشنفکر خودپیامبرپندارِ جهان‌سومی فرض بنیادین نظریه‌هایش را اثبات کند؟ او فقط از جایگاهی جبروتی امر می‌کند چنین و چنان است.

او بر همین مبنا مطالبۀ اصلی‌اش را مطرح می‌کند. می‌گوید غرب به دلیل ترس از نیستی در برابر شرق بیدار شد و تعرض کرد، حالا ما باید از ترس نیستی بیدار شویم و تعرض کنیم (۴۵). یعنی حالا ما باید به غرب حمله کنیم. اما چگونه؟

کلیدواژۀ آل‌احمد مفهوم «ماشین» است. کلاً ماشین و هر چیز ماشینی را غربی می‌داند. بزرگ‌ترین مشکل او این است که ماشین را غربی‌ها ساخته‌اند. می‌گوید ماشین طلسمی است که غربی‌ها بر سینۀ ما آویختند تا ما را بترسانند و بدوشند! چاره را چه می‌داند؟ می‌گوید خودمان باید ماشین بسازیم! در واقع خودمان باید از نو چرخ را اختراع کنیم. به صراحت می‌گوید ماشین مانند اسب است، باید رام شود و ما تا خودمان ماشین را نسازیم راممان نمی‌شود. می‌گوید باید اقتصاد و آموزش و روشی «مستقل» ایجاد کنیم. اما وقتی می‌پرسیم چگونه؟ پاسخ می‌دهد: «دیگر از من نخواهید وارد جزئیات بشوم که من این‌کاره نیستم...» (97)

آل‌احمد یا خواب است یا خود را به خواب زده است! می‌گوید ما باید ترس را کنار بگذاریم و این طلسم را بگشاییم. اما صد سال پیش از او کسانی به این ضرورت پی بردند و برای همین دارالفنون تأسیس شد و دانشجو به غرب فرستادند، اما او اتفاقاً دشمن متعصب همان دولتمردانی است که در پی بومی‌سازی ماشین و علومند! او از هر ازفرنگ‌برگشته‌ای سخت بیزار است! از خودشان و علمشان! و تهوع‌آورترین مسئله برایش این است که ما از مستشاران غربی راه‌وچاه چیزی را بپرسیم. درست در زمانی که آل‌احمدِ همه‌چیزدان متن «غرب‌زدگی» را می‌نوشت، برادران خیامی ایران‌خودرو را پایه‌گذاری می‌کردند و چشم‌وچراغ صنایع ایران شدند، البته آل‌احمد قطعاً به این غربزده‌ها به دیدۀ تحقیر می‌نگریست، چون آن‌ها به فکر انتقال فناوری بودند.


حال از نظر آل‌احمد چه کسانی بر ایران حاکم بودند؟ خس و خاشاک، لومپن‌ها، وازده‌ها و بی‌کاره‌ها، بی‌اراده‌ها، بی‌شخصیت‌ها، بی‌ریشه‌ها، اراذل. بی‌بخارترین، ورشکسته‌ترین، بی‌کاره‌ترین، بی‌اعتبارترین افراد (و صد ناسزای دیگر به این بدگویی‌ها بیفزایید! همۀ این‌ها روشنفکری است!)

در نهایت توصیه می‌کنم «غرب‌زدگی» را بخوانید تا ادب را از بی‌ادب و اندیشیدن را از نااندیشمند فراگیرید! البته خواندن این کتاب سخت است، مانند این است که دائم باید تشت زیر دهان بیماری بگیری که مدام بالا می‌‌آورد و هر چه بالا می‌آورد تمام نمی‌شود این استفراغ‌نامه!

آل‌احمد نویسندۀ بسیار توانایی است، و به جای استدلال، به شیوۀ ادبی آسمان‌وریسمان به هم می‌بافد (مانند شارل موراسِ فرانسوی و گابریله دانونتزیویِ ایتالیایی که هر دو از نیاکان فاشیسم بودند). او شعبده‌بازی است که در میانۀ نمایش فکر می‌کند پیامبر است! عصا می‌اندازد تا اژدها شود، اما نمی‌شود؛ عصا بر نیل می‌زند تا رود بشکافد، اما آب از آب تکان نمی‌خورد، برای همین از همه خشمگین است و راهش تاختن به همه است! آل‌احمد را می‌توان ایدئولوگِ نوعی «محافظه‌کاری انقلابی» دانست، نوعی بنیادگرایی که اتفاقاً بسیار به اسلام دل بسته است، شیخ فضل‌الله و مشروعه‌اش را می‌ستاید و حتا مشروطه را غرب‌زدگی می‌داند.

📗 کتاب غربزدگی را در پیوست می‌توانید بخوانید.

🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹

 

 

دانلود غربزدگی 

۳ نظر ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۱۵:۵۰
ذهن خالی

 

 

دیروز آمده است

نه برای ماندن ؛

طعم گس اش زیر دندان امروز !

...

بوی نان می پیچید در خانه 

تنور سرد است

سفره خالی

 

..

هزار آینه ی پر غبار 

نه دست پر شوقی

.

وداعی سرد

و چشم هایی شیشه ای !

 

میپیچند در خیال اتاق واژگان :

"بدرود ای پیکر پوسیده"

"بدرود ای مسافر بی مقصد " 

"بدرود"

آه ی از نهادی

و هیچ 

 

 

 

یک ذهن خالی

 

 

 

۰ نظر ۳۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۵:۰۷
ذهن خالی

نوشتن آغاز کرده ام
نه به یاد تو
که بی یاد تو  !
نه بر دفتر
که بر خاطرات تو !
...
و این تلاش 
و این جان کندن
برای فراموشی ات
به باد می رود
وقتی در خوابم 
و تو موذیانه
   به رویاهایم می خزی ...


ذهن خالی

۵ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۴۰
ذهن خالی

گاهی می روی

که نباشی .

گاهی می روی

که باشی

که بودن ات را

دوباره جان بخشی

در دم مسیحا نفس دل تنگی

...

وقتی رفتی

و دیگر نبودی

وقت رفتن است

که نباشی

..

وقت رفتن رسیده است

.

می روم

که نباشم

 

یک ذهن خالی

 

۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۱:۵۵
ذهن خالی

 کسانی که به من می گویند تو به جهنم می روی و ما به بهشت، مرا خوشحال می کنند؛ 
چون مطمئن می شوم که با آن ها به یک جا نمی روم! 

مارتین ترمان

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۲۰
ذهن خالی

✅دانشجو با دانشگاه به مشکل خورده؛ متوسل شده به مصاحبه با VOA و BBC

🔗دانشگاه از او شکایت کرده ولی قاضی دادگاهی در اهواز استدلال کرده «هیچ‌کس را نمی‌توان به صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد... و آزادی بیان و آزادی پس از بیان دانشجو و عامه‌ی مردم را سلب نمود» و تبرئه اش کرده.امید بخش است.
محمد اصنافی

 

۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۲۰
ذهن خالی

ژوزف گوبلز، وزیر تبلیغات دولت نازی هیتلر می‌گوید: «دروغ هر قدر بزرگتر باشد، باور آن برای توده‌های مردم راحت‌تر است... دروغ را به حدی بزرگ بگویید که هیچ‌کس جرئت و فکر تکذیب آن را نکند.» او می‌گفت: «بعضی مواقع دروغ‌هایی می‌گفتم که خودم از آنها می‌ترسیدم.»

 


دروغ های بزرگ سیستماتیک .
دروغ های بزرگ موروثی .
دروغ های بزرگی که مبنای یک سرمایه گذاری پر سود به معنای واقعی آن شده اند .


چرا که ؟!
من راضی 
او راضی
گور پدر ناراضی !


بگذار دروغ های بزرگ شیرین بگویند . بگذار به دایره ی فریب و تزویر من بپیوندند .
آرامش من در این است !

سندروم استکهلم ...
مرا بدر 
مرا رنج بده
مرا بکش
من تو را همچنان عاشق خواهم بود . چرا که امنیت و آرامش من در این باور است .
من نیاز دارم .
پس تقاضا میکنم 
و تو عرضه کن که من  به هر قیمتی خریدارم  ...

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۳۰
ذهن خالی

‍‍🤔 تفکر انتقادی (Critical Thinking)

تفکر انتقادی یا سنجشگرانه‌ به نوعی تفکر گفته میشود که در آن شخص تلاش میکند قضاوت خود از یک موضوع را بر پایه ی پرسیدن سوالهای بیطرفانه، جمع آوری اطلاعات از منابع مختلف و آشنایی با تئوریهای متضاد، تحلیل داده ها و مقایسه آنها، و سرانجام نتیجه گیری آگاهانه در مورد آن موضوع بنا کند. مسلما، این روش از تفکر نیازمند تلاش و صرف زمان بسیار برای رسیدن به جواب سوالات هنوز بی پاسخ است. 

تفکر انتقادی یک مهارت است تا یک قابلیت، به این معنا که کودکان با قدرت اندیشه ی انتقادی به دنیا نمی‌آیند. برعکس، از لحاظ فرگشتی، عملکرد شناختی مغز کودک انسان (و غالب نخستیان) بر اساس تقلید از والدین و انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگر تکامل یافته است. یعنی به طور طبیعی، کودک انسان باید به آنچه که والدین آموزش میدهند بی چون و چرا تکیه کند تا بقای او تضمین شود.  

این در حالیست که پس از گذشتن از سالهای کودکی، فرزند انسان در عصر مدرن نیاز دارد مهارت تفکر انتقادی، یعنی پرسش و جستجو برای جواب را، از والدین و سیستم آموزشی بیاموزد تا بتواند با مسائل پیچیده تر روبرو شود و افقهای علم و تکنولوژی را گسترش دهد. درحالیکه در اکثر کشورها بخصوص ایران، همچنان نوع تربیت والدین بر اساس اطاعت بی چون و چرا و سیستم آموزشی مدارس بر اساس حفظ کردن کتب درسی به جای آموزش روش تحقیق است. این باعث میشود که افراد تربیت یافته در این سیستم از قدرت استدلال و تفکر انتقادی لازم برای رویارویی با سوالات پیچیده که جواب آنها در کتابهای درسی پیدا نمیشود برخوردار نباشند و لاجرم به جوابهای ساده و کم هزینه قناعت کنند. 

اگر تمایل دارید که با مبانی علمی تفکر انتقادی آشنا شوید، ۸ مورد زیر را مطالعه کنید:
1️⃣ همه فرضیات را به چالش بکشید و آنها را زیر سوال ببرید (و این شامل همه فرضیات میشود).
2️⃣ قضاوت نکنید و همه داده ها را بیطرفانه بررسی کنید.
3️⃣ اگر شواهد جدید به دست آمدند، آمادگی تجدید نظر در نتیجه گیری قبلی خود را داشته باشید.
4️⃣ بر داده ها تاکید داشته باشید تا باورهای رایج. 
5️⃣ خود را برای آزمایش و بررسی بی پایان ایده ها آماده کنید، چون هر نتیجه جدید خود نیز قابل پرسش و آزمایش است.
6️⃣ از خطا نهراسید. این دیدگاه را داشته باشید که خطاها نیز داده های جدید هستند که باعث نتیجه گیری بهتر و پیشرفت میشوند. 
7️⃣ صادقانه و با فکر باز احتمالات و ایده های جدید را در نظر بگیرید، بدون اینکه لزوما آنها را بپذیرید.
8️⃣ در جستجوی ایده ها و رویکردهای جدید که دیگران آن را از دست داده اند باشید. 


@explorermindset 🌐 ذهن کاوشگر

۰ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۰۹
ذهن خالی