ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکمت ها» ثبت شده است

امروز داشتم دنبال کتاب حکمت ها از فرانسوا دو لاروشفوکو میگشتم ( متاسفانه نیافتم ) که به مطلبی در باره ی او برخوردم . 

نمی دونم لینک بذارم یا خلاصه نویسی کنم . 

حالا بعد تصمیم میگیرم  D:

اما چند حکمت از کتاب ...

 

حب ذات از همه ی چاپلوسان متملق تر است .

 

عمر احساسات همانقدر در کف اختیار ماست که طول عمر ما !

 

هر چه کنیم تا احساسات خویش را پشت تقوا و شرافت بپوشانیم باز از پس پرده ها رخ مینمایند .

 

خودپسندی ما از ملامت علایق بی تاب تر میشود تا از نکوهش عقاید .

 

و کاربردی ترین :

به جای آنکه با مردم مخالفت کنی با انتظارات آنها مخالفت کن تا محبوب آنها شوی ! 

اگر انتظار دارند تا شما انتقام بگیرید شما این کار را نکنید و این اکسیری است که دیگران را متبدل می کند .

 

 

 

لاروشفوکو دورانی از عمر خودش را به موشکافی احساسات و رفنار آدم ها اختصاص داد و به نوعی دست به ریشه یابی زد .

نظریاتش ظاهری بدبینانه دارن ولی در واقع عین واقعیت هستند .

 

به حرفام فکر کنید :

گاهی سخاوت از دل خست و خست از دل سخاوت بر می خیزه .

 

ترس از شجاعت و شجاعت از ترس  

 

آرامش از خشم و خشم از آرامش  .

 

خوب یا بد را خودتان قضاوت کنید به هر حال ما اسیر احساسات مان هستیم .

هر چه بر احساسات  کنترل بیشتری داشته باشیم زندگی آسوده تری داریم .

تسلط بر احساسات و استفاده ی بهینه از اونها نشانه ی قدرت فرد هست .

یاد ابر انسان نیچه افتادم . انسانی قدرتمند . با اراده ای معطوف به قدرت کنترل و مهار احساسات !

یک دیالوگی در فیلم پدر خوانده به خاطرم اومد :

پدر خوانده به برادرزاده اش میگه : هرگز ازدشمنات متنفر نباش ، روی قضاوتت تاثیر میذاره !

لاروشفوکو خودخواهی و منیت و حب نفس را محرک اصلی انسان در تمام افعال و اعمالش می‌داند، تا جایی که حتی ریشة مقابله با نفس و ضدیت با امیال را باز خود منیت می‌پندارد. موشکافی او در زوایای تاریک نفس و جلوه‌های متعدد انانیت، شگفت‌آور است. کمتر نویسنده‌ای در دورة کلاسیک، انسان را تا این حد اسیر و بندة نفسانیات معرفی کرده است. او منکر افعال حسنه و اعمال پسندیدة انسان نیست؛ اما حتی در این دسته از رفتارها، دورویی و منفعت‌طلبی را انگیزة اصلی می‌داند. به گمان او تظاهر و طمع چنان در عمق جان انسان نفوذ کرده که حتی خود نیز به بسیاری از ریاکاری‌هایش واقف نیست و راستی او راست‌نمایی و صداقتش صدق‌آرایی است!

 

 

 

 

 

 

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۴۶
ذهن خالی