ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

اغلب آدم ها یا در گذشته زندگی می کنند و یا با گذشته .

 

خوب یا بد من بیشتر گذشته را استثمار میکنم و فرصت زیادی برای به بردگی کشیدنم به او نمی دهم .

ولی من هم یک مشکل دارم و آن زندگی برای آینده است .

 

آینده ای که نبوده و نخواهد بود .

آینده نگری که به افراط کشید نتیجه اش شبیه همان زیستن در/ با گذشته است .

اکنون نقطه ی عطف منحنی زندگیست . قبل و بعد از آن نتیجه ی یکسانی دارد .

اتلاف زندگی !

 

نگرانی برای اینده چیزی نیست جز به پیشواز رفتن رنجی که نیست و خودمان خلق اش کرده ایم .

برنامه ریزی دقیق چیزی نیست جز گرفتن شانس هیجان از زندگی خودمان .

کمال طلبی چیزی نیست جز گرفتن لذت زندگی از خودمان .

و ترس نه تنها برادر مرگ که خود خود مرگ است . ترس در سکوت و موذیانه اکنون ما را نابود میکند .

ترس از شکست . ترس از رنج . ترس از واقعیت زندگی ...

 

تمرین میکنم . زیستن در اکنون را . حس بودن را .

 

امروز فهمیدم که عجیب برای خودم دلتنگم ... 

۳ نظر ۱۴ آذر ۹۹ ، ۱۵:۱۴
ذهن خالی

داستان معلولیت در جامعه رنگین‌کمانی؛ تبعیض و خشونت مضاعف
شایا گلدوست
سوم دسامبر هر سال که امسال برابر است با ۱۳ آذر ماه، از سال ۱۹۹۲ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد، «روز جهانی افراد دارای معلولیت» نام‌گذاری شده است. هدف از این نام‌گذاری، ارتقای سطح آگاهی عمومی در مورد مسایل مربوط به افراد کم‌توان و یا ناتوان و یا بهتر است بگوییم «افرادی با توانایی‌های متفاوت» است.

۰ نظر ۱۳ آذر ۹۹ ، ۱۰:۵۰
ذهن خالی

آیا ریزش‌های مداوم بورس دستوری است؟ صدای مالباختگان بازار سرمایه
بازار بورس در ایران با وجودی که در چند روز اخیر به دلایل روانی وضعیت اندکی بهتر یافت، اما ریزش سهام که از مردادماه آغاز شده هنوز جای خود را به چشم‌اندازی روشن نداده است. در این میان، شمار زیادی از مالباختگان با راه‌اندازی «کمپین اعتراضات بورسی» مسئولان دولتی را به طراحی نقشه‌ای برای چنگ انداختن بر سرمایه اندک مردم و جبران بخشی از کسری بودجه خود متهم می‌کنند.
***

 

۰ نظر ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۲:۵۶
ذهن خالی

‌🚨(خلاصه‌ی کاربردی در مورد  کرونا)

@med_info 
در چه صورت به کرونا مشکوک شویم؟ چه علائمی؟ چه باید کرد؟ راستش این است که با دایره‌ی وسیعی روبرو هستیم که مدام متنوع‌تر می‌شود. شکایات و نشانه‌هایی مثل کوفتگی، بدن‌درد، تب و یا لرز، سردرد، سرگیجه، سبکی سر، سرفه خشک یا خلط‌دار، درد یا سوزش قفسه‌سینه، گوش‌درد، دل‌پیچه، اسهال، تهوع، فقدان یا تغییر حس بویایی و چشایی، احتقان با یا بدون آبریزش بینی، حتی ضایعات پوستی، کمردرد، و درد روی سینوس‌ها. 
نکته خیلی مهم این است که «هر علامتی» را کرونا فرض کنید حتی اگر شبیه سرماخوردگی، حساس یا فصلی یا سینوزیت همیشگی باشد. اصلا نیازی به حضور همزمان چند علامت، به ویژه تب یا تنگی نفس نیست. در صورت «شک به کرونا»، حداقل «یک هفته» خود را قرنطینه کنید و سپس بر اساس وضعیت‌تان، تصمیم بعدی را بگیرید. سوگند یاد می‌کنم که تست حلق (PCR) و آنتی‌بادی در این مرحله، ارزش  ردکننده ندارد و منفی شدن آن به معنای کرونا نداشتن نیست. آزمایش خون و تست CBC و ESR و CRP و LDH می‌تواند شک موجود را تقویت کند. یادمان باشد شک یا تشخیص کرونا، داغ ننگ یا معادل مرگ نیست.
در این‌مرحله، حتما استراحت کنید و روزی هشت لیوان مایعات و غذای کم‌حجم و مقوی در حد اشتها میل کنید. کپسول ناپروکسن هر دوازده ساعت و ترجیحا با شکم پُر موثر تست و اگر مشکل گوارشی داشته یا دارید، صبح و شب یک فاموتیدین ۴۰ مصرف کنید. آزیترومایسین یا تاوانکس، تاثیری بر کرونا ندارد و صرفا جهت جلوگیری از عفونت همزمان می‌دهند و در برخی مقالات، داکسی‌سایکلین با دوز صدمیلی‌گرم روزانه را مناسب‌تر دانسته‌اند. مصرف کورتون (از جمله دگزامتازون) در این مرحله توصیه نمی‌شود و یافته‌های بالینی، متناقض است. کپسول sovodak را بدون نظر پزشک، مصرف نکنید.  بهترین زمان برای سی‌تی‌اسکن ریه، هفته دوم است.‌ 
#کرونا #کرونا_در_ایران #مصطفی_جلالی_فخر #دکتر_مصطفی_جلالی_فخر


@med_info 

T.me/MED_INFO 🆔 بیشتر 

.

۱ نظر ۲۸ مهر ۹۹ ، ۱۱:۲۷
ذهن خالی

نسیم خنکی
که موهایت را تکان می دهد
صدای من است
بارها از تو می گذرد و
تو او را نخواهی شناخت!


نیما یوشیج

 

۰ نظر ۲۸ مهر ۹۹ ، ۱۰:۲۴
ذهن خالی

‌Mahsa:
کثافت‌ترین کشیک زندگی‌ام بود. کثافت‌ترین. پر خشمم، پر خشم. دارم می‌ترکم. اصلا نمی‌تونم بسنده کنم به اینکه بگم اوضاع خرابه و رعایت کنید. باید بنویسم از این جنایتی که در حق ما کردند.
💬
اول صبح که بخش رو تحویل گرفتیم گفتن هیچ جا نیست. نه آی‌سی‌یو نه بخش. فعلا نخوابونید تا ترخیص شن. پشت به پشت مریض میاد. برای همه آزمایش و سی‌تی‌اسکن درخواست میشه. و تقریبا از هر ۵ تا سی‌تی که می‌نویسیم ۴تاش درگیر درمیاد.
💬
اونی که درگیر نیست هم به این معنی نیست که کرونا نداره. یعنی ریه‌اش(فعلا) درگیر نیست. تو اون صداوسیمای بی‌صاحاب گفتند بستری و pcr رایگانه. ما اینجا می‌گیم ۶۰۰ ۷۰۰ تومن. مضطرب میشن. می‌گن الان سی‌تی قطعیه؟ می‌گیم نه. پول pcr رو ندارن. سعی می‌کنیم با زر مفت بگیم داروهاش اینه مصرف کن.
💬
داروهاش اون نیست! فاویپیراویر نمی‌دیم.
💬
این همه زر مفت و غیر علمی زدن فشار به آدم وارد می‌کنه. علمی حرف بزنی مریضا مستاصل و مضطرب میشن. چون داری بهشون میگی که ببین ماجرا اینه ولی من و تو بدبختیم اینجا.
💬
بعد زنگ می‌زنن که پاشو بیا آی‌سی‌یو x نفر مردن. خلاصه‌ی پرونده بنویس. فضای بیمارستان که پر سیاه‌پوشه بماند. می‌ری می‌بینی همه فوتی‌ها کوویدن.
💬
[بین مرده‌ها] یه زوج زن و شوهر هست. صدای شیون بچه‌هاشون از بیرون بخش میاد. 
حداقل جا خالی شده و بدحال‌ها رو می‌خوابونی. مریض سی‌تی مریض سی‌تی. تا به خودت بیای عفونی‌ها میگن دوباره پر شد.
💬
این یعنی باید مریض‌های بدحال رو اورژانس نگه داری تا یه بیمارستانی خالی شه و برن. حالا مشکل چیه؟ اورژانس پر میشه.
 هشدار میدن کسی رو برای سرم و کوفت و زهر مار نفرست تو. همش تو ذهنته جز بدحال نفرست تو. نزدیک بود یه سکته [کرده رو از دست بدم]! چون بدحال نبود.
💬
این وسط از بستری‌های بخش حال‌شون بد میشه. باید برن آی‌سی‌یو. که پره. یعنی اون‌ها هم مثل بستری‌های اورژانس باید وایسن تو نوبت بیمارستان‌های دیگه.
که اون‌ها هم پره.
💬
می‌ری یه چایی کوفت کنی تو اون پاویون گه‌گرفته، می‌بینی این اینترنه پدرشوهرش بستریه. اون اتند که نیست شوهرش [بیمارستان] امام بستریه و...
💬
من دیگه اونجایی ترکیدم که یک خواهر و برادر نه چندان جوونی مامان و بابای پیرشون رو آورده بودند. اکسیژن هر دو پایین. گفتیم بستری می‌خوان. پدر و مادر گفتن بستری نمی‌شیم. این بچه‌ها گریه و التماس به ما که یه کاری کنید. پدر مادر هم گریه که ما نمی‌خوایم. ما می‌خوایم تو خونه بمیریم.
💬
همین حین مریض بدحال شده رفتم بخش بالا سرش. یه عالمه آدم مشکی‌پوش وایساده. فکر کردم تخت بغلی چیزی مرده. می‌گم همراه‌های بقیه تخت‌ها بیرون باشید. میگن همراه همین تختیم، (نگاه متعجب من که چرا استقبال رفتین این که زنده است.)، [میگن] دیروز بابامون مرده (اشاره با دست به طبقه‌ی بالا؛ آی‌سی‌یو)
mimunited


دوستان الان بدترین زمان برای سهل‌انگاری تو مراقبت از خودتونه. تخت‌ها پر شدن و در صورتی نیاز خودتون یا اعضای خانواده‌تون به مراقبت پزشکی، شانس پیدا کردن تخت براتون پایینه.
Dorian_Gray_Ir
تو این مدت تعداد قابل توجهی از اطرافیان من گرفتن. خودمم به معنای واقعی یک بار خرشانسی آوردم که نگرفتم. بذارید حداقل این پیک بگذره که اگه گرفتیم تخت بیمارستان باشه.
HelInMiddleEast
تو رو خدا، به هرچی که می‌پرستید و معتقید رعایت کنید
ماسک زدن سخته ولی بهتر از اینه که درگیر این مریضی بشید
sheiskaf

#کرونا
📡 @VahidOnline

 

 

 

آای دی ها متعلق به توییتر هست . میتونید بقیه را هم بخونید

۱ نظر ۰۴ مهر ۹۹ ، ۰۶:۴۶
ذهن خالی

 

با خودم میگم :

ای بابا وخی زندگی کن

اگه قرار باش واسه لذت بردن از زندگی

واسه استفاده از وقت و انرژیت 

منتظر باشی تا اوضاع روبراه باشه ، آرامش باشه ، مشکلات نباشه ، سرت شلوغ نباشه ، گرفتاری نباشه و هزار شرط دیگه 

 

هرگز اون روز نمی رسه !

 

فقط کافیه در لحظه زندگی کنی و از لحظاتت استفاده کنی .

مگه هر لحظه چند قلو می زاد ؟!!!

 

۱ نظر ۰۳ مهر ۹۹ ، ۰۹:۵۹
ذهن خالی

پادکست های جالبی داره .

موسیقی و موزیکست هم داره .

مایکل جکسون

الویس پرسلی

گروه ABA

گروه Beatles

متال

 

www.shenoto.com

 

 

 

من که هر روز درگیرشم :)))

۰ نظر ۰۳ مهر ۹۹ ، ۰۹:۵۵
ذهن خالی

 

 

نیمه شب در پاریس

 

از وودی آلن

 

 

حتما ببینید .

 

۵ نظر ۰۱ مهر ۹۹ ، ۱۷:۱۳
ذهن خالی

زیبا هوای حوصله ابری است

چشمی از عشق ببخشایم

تا رود آفتاب بشوید

دلتنگی مرا

زیبا

هنوز عشق

در حول و حوش چشم تو می چرخد

از من مگیر چشم

دست مرا بگیر و کوچه های محبت را

با من بگرد

یادم بده چگونه بخوانم

تا عشق در تمامی دل ها معنا شود

یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت

در تندباد عشق نلرزد

زیبا آنگونه عاشقم که حرمت مجنون را

احساس می کنم

آنگونه عاشقم که نیستان را

یکجا هوای زمزمه دارم

آنگونه عاشقم که هر نفسم شعر است ...

زیبا

چشم تو شعر

چشم تو شاعر است

من دزد شعرهای چشم تو هستم

زیبا

کنار حوصله ام بنشین

بنشین مرا به شط غزل بنشان

بنشان مرا به منظره ی عشق

بنشان مرا به منظره ی باران

بنشان مرا به منظره ی رویش

من سبز می شوم

زیبا ستاره های کلامت را

در لحظه های ساکت عاشق

بر من ببار

بر من ببار تا که برویم بهاروار

چشم از تو بود و عشق

بچرخانم

بر حول این مدار

زیبا

زیبا تمام حرف دلم این است

من عشق را به نام تو آغاز کرده ام

در هر کجای عشق که هستی

آغاز کن مرا

" محمد رضا عبدالملکیان "

۱ نظر ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۳۹
ذهن خالی