ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مزخرفات یک ذهن مشوش» ثبت شده است

 

تنها واقعیت زیستن یک چیز است ؛ رنج پایدار و فزاینده !

 

گاهی آنقدر خودمان را کوچک و پرتابل میکنیم که در جیب هم جا میگیریم .

در حافظه ی یک گوشی همراه .

با نامی شاید مجازی !

 

خیلی جمع و جور شده ایم . مثل پیرزنی تکیده کنار تنور سرد خانه .

مثل کودکی در زهدان مادری که رفت .

مثل کورسوی خاطره در ذهن آلزایمر .

مثل غباری روی طاقچه ای که دیگر نیست ...

 

 

 

۰ نظر ۰۴ خرداد ۰۰ ، ۱۵:۵۶
ذهن خالی