امروز بالاخره فیلم اسب تورین را دیدم .
فوق العاده بود .
روند آهسته ی فیلم من را یاد تعالیم ذن و فیلم هایی که از سبک زندگی شاگردان دوره های مدیتیشن ساخته میشن انداخت .
با این تفاوت که در اینها درانتها آرامش بدست میاد و در اون فیلم همه چیز بتدریج از دست رفت . زایش هیچ و نیستی در جوار زندگی .
شیوه ی تفکر و نظرات نیچه صحنه های فیلم را میسازه و خودش در جلد اسبی که زندگی را وانهاده و به گوشه ای خزیده در میاد .
دیدن تکرارهای آهسته اتفاقات و روند کند روزهای بی احساس و هیجان اما پر از معنای واقعی زندگی نه تنها خسته کننده نیست که ما را مشتاقانه از دریچه ی دوربینی استوار و پر حوصله به انتظار هیچ دعوت میکنه .
فکر میکنم بارها خواهم دیدش .
بلاتار کارگردان مجار بهمراه همسرش و فقط 3 هنرپیشه 146 دقیقه میخکوبم کرد .
اسب تورین / آخرین جمله ی نیچه قبل از دیوانگی شیرینش : مادر من یک احمق هستم .
فلسفه و سینما بسختی در یک ظرف می گنجند اما بنظرم بلاتار موفقیت نسبی در این مورد داشته . البته وراجی های شعارگونه ی همسایه را دوست نداشتم بخصوص که انگار سخنرانی میکرد . بنظرم زائد بود .
حجم 1.2G
دوبله و حدود 146 دقیقه