ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

 

بازویم را بالشِ سر می‏ کنم؛
احساس ‏می‏ کنم که دلداده ‏ی خویش ‏ام
     زیرِ ماهِ مِه ‏آلوده.

 

"بوُسون"

۰ نظر ۰۴ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۳۴
ذهن خالی

تا حالا کجا بودی تو ؟!  :))))

 

+دلم میخواد یک روز خیلی زود این جمله را استفاده کنم !

با شوق بخونید .

مخاطب چه کسی خواهد بود؟!

فکر کنم فهمیدم .

مطمئن که شدم همینجا مینویسم .

به امید دیدار عزیزممممم تا بهت بگم که اینهمه مدت کجا بودی ؟!

 

۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۰
ذهن خالی

self-love

 

+واقعا چرا باید خودمان را دوست داشته باشیم ؟!

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۲۱
ذهن خالی

بزرگترین آزادی هر آدم و تنها اختیارش اینه که هر وقت دلش خواست میتونه به زندگیش پایان بده .

این آزادی و اختیار باعث میشه خیلی ها تا مرگ طبیعی یا حتی غیرطبیعی به دست غیر ؛ دوام بیارن !

چه روزهایی که با فکر به خودکشی و روش های اون سرگرم شدیم و زندگی مون کش اومده و پاره نشده !


اگر خیلی بهت سخت میگذره یک راهی براش پیدا کن هر چی غیر از خرید اسلحه چون خیلی گرونه 😂

۱ نظر ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۵۷
ذهن خالی

روابط عاطفی درازمدت از عمق خاصی برخوردارند! بی آن که بدانیم پاره مهمی از زندگیمان می‌شوند!


دور که هستیم با آرامش تصمیم به پاره کردن این رشته‌های الفت می‌گیریم؛ خیال می‌کنیم بی‌صبرانه منتظر لحظه جدایی هستیم. اما وقتی زمان آن فرامی‌رسد، سراپا وحشت می‌شویم؛ و عجیب این که قلب پست ما برای ترک کسی که در کنارش دیگر هیچ لذتی نمی‌بریم هم پاره پاره می‌شود ...


بنژامن کنستان / آدلف


+ هشیاری و آگاهی از تاثیر عمیق روابط درازمدت روی ناخودآگاه میتواند به ما کمک کند تا بهتر تصمیم بگیریم و تحت تاثیر این اثرات به روابطی که در زندگی مان به آن نیاز نداریم و حتی موجب رکود آن هم میشوند پایان ببخشیم .

کافیست از احوال زیستی تن و ذهن مان بیشتر باخبر باشیم .


این نیز بگذرد اگر کمی بیشتر مقاومت کنیم .


۱ نظر ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۱۶
ذهن خالی

گاهی حس تنهایی خیلی رنج آوره .

بهتره مقاومت کرد چون گذراست .

مثل تمام چیزها این نیز بگذرد !

۱ نظر ۱۱ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۲۰
ذهن خالی

دلت میخواد خودت رو گول بزنی . پس تمام قوای خودتو بسیج میکنی که دلیل و برهان بتراشی و مستندات جور کنی . یه جورایی برای خودت پرونده سازی میکنی چون ...

چون دلت میخواد اینجور فکر کنی !

مبهم بود ؟!

یک مثال میزنم . یک موقعیت و یک آدم را به شکلی میبینی که دلت میخواد ببینی و نه اونجور که واقعا هست !

مثل خطای بینایی یا شنوایی با این تفاوت که عمدی هستش !

آه از وقتی که شواهد نقض کننده میخورن توی صورتت و تو مجبوری بپذیری که حقه ی ذهن خودت بوده و نه حقه ی بیرون !

۱ نظر ۱۹ تیر ۹۸ ، ۲۰:۲۵
ذهن خالی

مطلبم را با یک سوال آغاز میکنم و در ادامه نظر خود را خواهم نوشت  .

وقتی کسی هدیه ی ارزشمندی را در قالب آگاهی ؛ راهنمایی ؛ نظریه ؛ هنر و ... به ما پیش کش میکند چرا با جستجو در زندگی شخصی اش بر آنیم تا ربطی میان ادعاها (هدیه ) و عملش بیابیم و با کوچکترین تناقض خط بطلان بر آن هدیه بکشیم ؟!

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۸ ، ۱۰:۳۱
ذهن خالی

Think better ; Live Better


زندگی علاوه بر زیبایی ها و شیرینی ها و لذاتش پر از تلخی و رنج هست . چیزهایی که وقتی یادمون میاد معده درد و سر درد هم چاشنی اونهاست !

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۸ ، ۲۱:۰۰
ذهن خالی

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
پشت دانایی اردو بزنیم
دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم
صبح ها وقتی خورشید در میاید متولد بشویم
هیجان ها را پرواز دهیم
روی ادرک؛ فضا؛ رنگ؛ صدا؛ پنجره؛ گل؛ نم بزنیم
آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم
بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم
نام را باز ستانیم از ابر
از چنار؛ از پشه؛ از تابستان
روی پای تر باران به بلندی محبت برویم
در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم


سهراب سپهری


+در پی چگونگی بودن ها نباشیم و بجای او در شگفتی_ بودن ها یعنی بودن صرف اونها غرق بشیم و نه در روزمرگی ها چونان که لحظه و هستی خودمان را فراموش کنیم !

به عبارتی مجذوب روزمرگی های زندگی نشیم .

۰ نظر ۱۳ تیر ۹۸ ، ۲۱:۲۳
ذهن خالی