ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

ذهن خالی

! مراقبه هایم را مینویسم پس هستم

آدرس های تبلیغاتی در کامنت ها نمایش داده نخواهد شد .
با احترام


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می پوسند
از تابش خورشید پوسیدند

آن روزها / فروغ فرخزاد

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

پست 0116

پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۴۳ ب.ظ

وقتی که ماه کامل شد / نرگس آبیار

 

تا وقتی این فیلم را ندیده بودم نمی دونستم برادر عبدالمالک ریگی درگیر چنان ماجرایی داشته .

احساسات بدون تعقل خطرناکه . هم برای خود شخص و هم برای دیگران .

یک جا بت میسازی و جای دیگه همون بت را میشکنی .

نه بواسطه تفکر بلکه یک دفعه یک بت جدید وسط زندگیت هبوط میکنه که دو پادشاه در یک سرزمین نگنجند و دستور از بالایی جدید صادر میشه که 

پ(فتحه) بشکن اون بت(ضمه)

 

+فیلم خوبیه . ببینید ...

من فقط به یک نکته ی اون اشاره کردم .

کلا فیلم جای حرف زیاد داره .

از آدمی که جو گیر شده و خودش رو مرکز دنیا میدونه و عقایدش را اصلح .

مردمی که منتظرن یکی بهشون بگه چی درسته و چی غلط .

آدمایی که میفهمن و از ترس سکوت میکنن .

آدمی که نمی دونه چه جانور درنده ای درونش خفته .

و ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی